جمعه , ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
امسال هم تحویل شد سال جدید و من درگیر هستم با تمام خاطرات خود اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
خداخودت به قلب عاشق من صبربده نذارکه خاطراتش قاتل یه مردبشه...
خاطراتت ابر میشوند و چشم هایم بارانی ...!...
من هر صبحچشمانم را در دریایپُرتلاطمِ خاطراتت؛غُسل میدهم!...
کاش خودتم مثِ خاطراتت واسه موندن سرسخت بودی...
نامت / خاطراتت/ بوسه هایت و لمس حس بودنت را به دست باد سپردم. یادم تو را فراموش...