یه عاشقم که منو باعشق تومیشناسن حالاببین عزیزم چی کردی توچی بامن...
لاف عشق ومهربانی میزند دائم به من
خوب میدانم زبانش با دلش یکرنگ نیست
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
درد بی درمان شنیدی حال من یعنی همین
عاشقم. دیوانه ام باز آی و حالم را ببین
کلیابی کاشانی...
عشق پیری گر به سر افتد به رسوایی کشد
دست بردار ازسرم ای عشق رسوایم نکن
کلیابی کاشانی...
فراوان گفته ام با تو که چون جان دوستت دارم...
توئی داروی هردرد و. شفای قلب بیمارم..
کلیابی کاشانی...