یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
غمت غلیظ ترین کامستو نخ به نخ دهنم دودست ......
بعد از تو هی سیگار،هی سیگار،هی سیگارتهران پر از دود است،وقتش نیست برگردی؟...
هزار دانه ی اسفند ماند بر دستمدو سایه دود شد و سالنامه را بستم...
از قبیله چوبها دود بر خاستآنها به مرگ علامت می دادند...