شنبه , ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
در تاریکی یک شب ابریو با شروع نم نم باران پاییزیاز پنجره اتاقم به بیرون می نگرمو تو را به یاد می آورم که چقدر عاشق باران هستیکاش کنارم بودیشب بارانی ات آرام، خوب بخوابی …******شب همگی بخیر ......
هر شب دلم بهانهی تو،هیچ بگذریمامشب دلم دوباره تورا،هیچ شب بخیر...
نگو شب بخیرفقط نگاهم کنکنارِ تو تمام شبها آرام است...️️️...
و شب بخیر گفتن توپایان شب نیستشروع خوشبختی ست️️️...
شب شده بیا آغوشت را بگشا نبض زندگی ام در خواهشیک شب بخیر تو می زند.️...
شب بخیرغارتگر شب های بی مهتاب منمنتی بر دل گذار امشب بیا در خواب من...
من که از یاد تو بی خوابم عزیز . نوش جانت خواب راحت! شب بخیر......
باشد بخوابولی بیوفای منیک «شب بخیر»مگر چند واژه بود!؟...