دیگر مرا به درد فراقت شکیب نیست زیرا امید دیدن رویت نصیب نیست دردی نشسته بر دل چشم انتظار من حتی دوای درد من امن یجیب نیست هر چند عمر من همه طی شد درانتظار آب ازسرم گذشت که این هم عجیب نیست خو کرده ام به درد وتب انتظارتان...
ای که هوای منی بی تو نفس ادعاست