متن کتاب آدینه ی انتظار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کتاب آدینه ی انتظار
گفته اند می آیی؛
آری می آیی؛ می دانم؛
من آمدنت را،
با ژرفای جان،
باور دارم؛ باور دارم...
گفته اند می آیی؛
من با صدای تپیدن سینه،
تو را می خوانم؛
و همچنان انتظارت را،
به قدمهای گل شکوفای امید می سپارم...
گفته اند می آیی؛
سالهاست که انتظارت را،
در باغ دلم کاشته ام؛
منتظر هستم تا:
باغ باورم را،
با قدمهای سبزت،
بارور سازی...
گفته اند می آیی؛
من به اندازه ی وجدانِ بیدارِ بشریت؛
و به اندازه ی تاریخ محبت،
منتظرت هستم...
گفته اند می آیی؛
من با لبان احساس،
قداست انتظارت را،
می بوسم...
گفته اند می آیی؛
من با بصیرت روان؛
با تمام جانم،
حقیقتِ آمدنت را،
می بیوسم...*
* پی نوشت:
بیوسیدن: انتظار کشیدن.
گفته اند می آیی؛
من تمام نفسهای جمعه های عمرم را شمرده ام؛
و بارهای بار،
آمدنت را،
از در خانه ی سبز امید،
به انتظار نشسته ام...