متن چشم انتظار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشم انتظار
من رو ب نگاه ، تو سجده میکنم
چشمانت را نبند سجده هم طولانی میشود
گفته اند می آیی؛
آری می آیی؛ می دانم؛
من آمدنت را،
با ژرفای جان،
باور دارم؛ باور دارم...
گفته اند می آیی؛
من با صدای تپیدن سینه،
تو را می خوانم؛
و همچنان انتظارت را،
به قدمهای گل شکوفای امید می سپارم...
گفته اند می آیی؛
سالهاست که انتظارت را،
در باغ دلم کاشته ام؛
منتظر هستم تا:
باغ باورم را،
با قدمهای سبزت،
بارور سازی...
گفته اند می آیی؛
من به اندازه ی وجدانِ بیدارِ بشریت؛
و به اندازه ی تاریخ محبت،
منتظرت هستم...
آنگــونــه تــو را در انتظــارم کــه اگــر،
ایــن چشــم بخــوابــد،
آن یکــی بیــدار اســت . . .
چقدر برای چشمانم
شاعران شعر گفتند
فقط تو خوب
جای زخم هایم را
سطر به سطر سرودی
مرهم هایت را بردار
برویم یک جای دنج
زیر آفتابی که نیست
تا در سکوت مطلق مهتاب
طبق طبق
عاشقانه های جاری نشده
بر قلم را
تحفه قلبت دهم
فقط آهسته سر بر...
نکند چشم کسی چشم تو را گرم کند...
که ز چشم منِ دیوانه کمی سرد شوی...
نمیدانم چه رازیست...
در میان قلب من با چشم تو...
قلب من میمیرد،
وقتی چشم تو به چشم دگری می افتد...
دیگر مرا به درد فراقت شکیب نیست
زیرا امید دیدن رویت نصیب نیست
دردی نشسته بر دل چشم انتظار من
حتی دوای درد من امن یجیب نیست
هر چند عمر من همه طی شد درانتظار
آب ازسرم گذشت که این هم عجیب نیست
خو کرده ام به درد وتب انتظارتان...
چگونه نبودنت را تحمل کنم؟!
وقتی که تمام زندگی
یک سره چشم انتظار آمدنت بودم.
شعر: رفیق صابر
ترجمه: زانا کوردستانی
مدت هاست چشم انتظارتم
اما هرگز بازنگشتی به نزد من،
بخاطر فراق تو و تنهایی خودم،
دلم آتشدان غم شده است
دیگر تمامش کن این انتظار بیهوده را،
موهایم تمام سپید شدند،
همانند برف های نشسته بر قله ی آن کوه روبرویی...
شاعر: خالد شیدا
برگردان: زانا کوردستانی
شکوفه ها هم میوه شدند،
و من هنوز،
به رد تمام جاده ها خیره مانده ام،
آه... تو کجایی؟!
شعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی
تنهایی چنین ست:
آفتاب طلوع کند و
دوباره غروب کند و
همچنان چشم انتظار کسی باشی!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
اسمت را می نویسم و
ساعت ها به تماشایش می ایستم!
یکهو ضربان قلبم تند می شود،
شبیه قلب اسیر چشم انتظاری
که منتظر است
نامش را برای رهایی صدا بزنند.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
من تو را چشم انتظارم روز و شب
یک تو کم دارم ، کنارم روز و شب
چشم انتظار تو نیستم!
چشم انتظار خودمم!
که با تو رفت و
برنگشت...
شعر: تافگه صابر
ترجمه : زانا کوردستانی
مردی تنها
چشم به انتظار خداست،
گرچه می داند که خدا نیست!
خدا نمی آید.
اما تنها آن مرد
چشم به انتظار خداست...
شعر: رفیق صابر
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی