متن چشم انتظار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشم انتظار
ویرانه کند قلب مرا،
گوشه ی چشمی ز نگارم.
دلم طلب دارد،
ز تو دو چشمانت.
مشتاق دیدار توام.
آن دم که میگیرد ز تن چشمان تو جان را.
دل خریدارِ محبّت گشت، با مهرِ نگاه؛
گو به چشمانت بتابد، اندکی بر دشتِ دل!
نگاهت کاشکی میآمد
کمی چشمک به دل میزد
و قابِ نابِ جانم را
جلا میداد
صفا میداد
به هر دم
وفا میکرد با قلبم
و دل را با خودش میبُرد
به پروازِ بلندِ مهر
و اوجِ پاکِ احساسات!
چشم من تا به ابد چشم به راه چشم توست.
دوری از آغوش تو،
دستان تو،
چشمان تو
بغض نشد،
اشک نشد،
شعر شد،
بر دفتر خاطره هام.
هجران تو مقدور نتواند بود
وز چشمان تو مهجور نتوانم بود
خیال رخ زیبای تو در صبو خواهم ریخت
کهنه شراب گردد، وضوی عشق گیرم
سرسجاده خویش، غم هجران تو گویم
نیمه ای از قلب من در چشم تو افتاده گیر،
نیمه ی دیگر پی چشم انتظاریِ تو مُرد.
ردی از آذر
در کوچه کوچه سینهام
جا مانده
چقدر پاییز
زود رسیده
فصلهاست
که تو از من رفتهای و
چشمانم
هیچکس را شبیه تو
پیدا نمی کند
تصویر سراب تو
چقدر زیباست
وقتی میان
این همه نبودن های دلگیر
پیوسته مقابل چشم هایم
می نشینی
تا شعرهای سرشار از بوسه ام را
کنار لب هایت
ردیف کنم
کی میآیی؟
در امتداد روزهای بیتو، ثانیهها بیقرارند،
و من، بیصبرانه چشم بر راه گذاشتهام،
تا سایهات بر آستانهی این انتظار نقش ببندد.
باد، نامت را در گوش شبها زمزمه میکند،
و ماه، خاموش به قاب پنجرهام خیره مانده،
گویی همهی دنیا چشم به راه آمدنت دارد.
کی میآیی؟
تا...
یادم نیست شبی یاد ز چشمت نکنم.
یاد چشم تو و چشمان خودم تر نکنم.
تو میآیی؛ دلم، این را گواه است
همه، آدینهها چشمم به راه است
پُر از نرگس شده، گلدان قلبم
بیا؛ احساسم آخر بیگناه است
دل داده ام به چشمی و دلدار نیستی
آتش زدی به جان و خبر دار نیستی
در خواب هم کنار تو آرام میشوم
اما چه سود ؟ خواب من ، بیدار نیستی
بمان، مگذار که با فکر خیال تو و چشمات.
دلتنگ ترین آدم دنیا شوم امشب.
شاید
همه سهم من این است
که از ابتدای صبح
تا پایان شب
چشم انتظار تو باشم
تویی که
جانِ جانم شدی
و مضمون عاشقانه هایی
که هر روز و هر لحظه
برایت می سرایم
از وقتی چشماتو دیدم،
بی خوابی شده مهمون هر شب چشمام.
از وقتی که چشم تو به چشمم افتاد.
شده مهمان شبم، چشم تو و بیداری.