پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من از کسالت رویای آدمهادلگیر می شومچه خوب استفرشته ای مثل تو دارمکه هرگز آدم نمی شود ...جلال پراذرانسفیر اهدای عضو...
از این قرنطینه گی های دمادم کسالتاز این سنگینی اندوهگینِ گم شدن در این عادتتا سبکبالی آن روزهای به شادی خود را بازیافتنو سرمست خنده های تو بودنراهی نیستکافی ست پلک هایم را ببندمبه چشم های تو سفر کنمو پرواز در آن جهان بی کران رابه خاطر بیاورم...