پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
- ماه گرفتگی روی بدن نشونه چیه؟ + یعنی جای تاوانیه که برای پاک شدن روح میدی - به گمانم او خود یک فرشته بود یا مرا این گونه می دید....
او یک فرشته بود که در دنیای عشق زندگی می کرد....
در رخت خاموشی غم فروغ وجودغصه ها نثار عشق، سوزان همه وجودروزگار بی چابک در گردابی گرفتارمانده ام در پیغمبرش، بی رحم کرد وجودمرگ زورد رس، آتشی در دل افکندپرواز زندگی ما، به پایان برد وجودآن شبی که خاطرهٔ تلخ راهم پر کرداز حضور خوبان، غمی بر دلم نشست وجودبا مرگ زورد رس، هر آرزویی فرو رفتآن حسرت که در دل، بی آرام می زد وجوداما در برابر مرگ، غرور باید کند سرزیرا جان می میرد، اما خلود می کند وجودعزیزحسینی...
به گمانم مسیر شیطان شدن بسیار دشوارتر از فرشته ماندن است...
وقتی پدرم را دیدم فهمیدم بدون شک فرشته ها مرد هم هستند....
عسل می خواهم چیزی را به توبگویم من نه تاجیکم، نه پشتون من نه هزاره، نه زی ترکممن نه ازبک، نه بلوچممن نه ایماق سترگممن یک انسان دوستم .یک شب کنار پنجره روی بام آسمان، با ماه به درد دل نشستمهمین گونه مات و مبهوت ماندم در غربت در تصویر خیالم از وطن یک صفحه سیاه و سفید کشیدمعسل شرمنده ام به کابل میروم کابل شهر شوخ و شنگ دختران است. افسوس افسوس که ،ناله ها و شکوه هایشان ،تنهایی و غم هایشان ،به طالع فردا نمیرسند.دختران...
هرکسے دیدهٔ خود را به حرام اندازدروحِ خود را زِ هوس زود به دام اندازدچاه از یکطرف و خواهش مُرداب زِ شوقمانده شب ، ماه ، رُخش را به کدام اندازدشاعران از تو به وجد آمده و مَحو رُختهر کدام از تو به هرگونه کلام اندازدزن که باشے و سراپا همه عشق و همه نورنتواند که تو را کَس به ظَلام اندازدآسمان راه “فرشته” است که خورشید در آننورِ زیباے شما را لب بام اندازد...
میدونی چرا بهت میگم فرشته؟+ چرا؟! چون فقط فرشته ها میتونن با کوچکترین لمسشون کاری کنن فکر کنی تو بهشتی:)...
صدای پای صبح به گوش می رسدو من مشتاق تر از همیشهدر عطش آفتاب نگاهتچشم امید به پنجره ای دارمکه با بال های همچون فرشته اتگشوده می شودبیا و امروز هممرا از عشقسیراب کنمجید رفیع زاد...
تو در حوالی قلب من آفریده شدیفرشته ای که به شکل زن آفریده شدیبه آسمانِ سیاهم ستاره پاشیدیشبیه معجزه ای روشن آفریده شدیخراب، مثلِ طبس بودم از هجومِ بلا به باغ زندگیم، گلشن آفریده شدیتنم ز عطر نفسهای تو معطر شدپر از شمیم خوش سوسن آفریده شدیخدا بخاطر این مرحبا به خود گفتهکه بینِ آدمیان، اَحسن آفریده شدیتمامِ زندگی من فدای آغازی...که تو به نیتِ جفت من آفریده شدی...
در شب قدر نشستم که تو پیدا بشویباعث شادی من در شب احیا بشویتا سحر زمزمه کردم همه جا نام تو راتا انیس دل طوفان زدهٔ ما بشویدل من آینه شد عکس تو افتاد در آنپاک شد سینهٔ من تا که در آن جا بشویلیلة القدر منی ناب ترین سوره عشقمطلع الفجر بخوانم که تو معنا بشویترسم این است به فردا نرسد عمر عزیزمگر ای عشق بیایی و مسیحا بشویآسمان غرق "فرشته"ست شب قدر ببینتا "جهانگیر" ترین عاشق دنیا بشویفرشته جهانگیر...
روزهایی وجود دارند که، همه به طولانی بودنش تابستان میگویند و به کوتاه بودنش زمستان!اما من ، شب های بدون اورا شب های طولانی تصور میکنم.شب های دلگیری که وسیله ایست برای قدر دانستنش!شب هایی درازو یلدایی!اما ناگفته نماند، شب هایی هم هستند که کوتاه اند.شب های با او!شب هایی که با داشتنش،خیلی زود زمان خداحافظی فرا میرسد.شب هایی که، من آن را یک دیو سیاه پوش میبینم. دیوی که؛مانع خوشگذرانیم میشود.اما اینطور شب ها،همان شب هایی هستند؛که دو سر...
همه فرشته ها هم بال ندارند!گاهی با مهربانیِ نگاهشان با تو حرف می زنند؛گاهی با تمام وجود به غصه های تهِ دلت گوش می سپارند!فرشته ها، همان هایی هستند که کنارشان حوصله ات سر نمی رود؛همان ها که عشق را از عمق چشمانشان می توان خواند!همان ها که با لبخندشان دنیا را به نامت می کنند!فرشته ها همان هایی هستند که تمامِ دغدغه شان شاد بودن توست!می مانند،گوش می کنند،با لحن دوست داشتنی، حرف میزنند!تنهایت نمیگذارند،دستت را محکم می گیرند و انته...
من از کسالت رویای آدمهادلگیر می شومچه خوب استفرشته ای مثل تو دارمکه هرگز آدم نمی شود ...جلال پراذرانسفیر اهدای عضو...
ازش پرسیدم نظرت راجب دختر چیه؟گفت: روز به دنیا اومدن یه خلقت جدید!گفتم: یعنی چی؟گفت:دیدی خدا فرشته های جدید خلق میکنه؟دخترم همینه.....
هی فکر می کنم که چگونه؟ چرا؟ چطور؟من سال هاست گریه نکردم، شما چطور؟من سال هاست عاشق چشمی نبوده امحالا نگاه کن منِ پر ادّعا چطور-برگشتم از غرورم و با چشم های خیس-ساکت نشسته ام که بفهمم تو را چطوروصفت کنم الهه پنهان میان شعرشیطان بخوانمت؟ نه… فرشته؟ خدا چطور؟این کوچه ها به غربتم اقرار می کننداین ها که دیده اند به دیوارها چطور…هی فکر می کنم که چه شد عاشقت شدم؟هی فکر می کنم که چرا؟ کی؟ کجا؟ چطور؟...
نمیشد نگه دارمش تو قفسشبیه فرشته دو تا بال داشتمی خواستم بگم عاشقش نیستمنمیشد آخه گونه هاش چال داشت...
وای به حالِتاناگر دُختری بُغضش را به جای گریهبخندد .. کارتان تمام است ..!دیگر او سنگی شده است ،با نقاب فرشته ..!دیگر کارتان تمام است ... ...
شنیده امکبوتریازدست های مادرمبه آسمان پرواز کردهلالایی هایی مادرمهمیشهعاشقانه بودمن اما بعضی وقت هازبانش را نمی فهمیدم !حتمامادربه زبان فرشته هابا کبوترحرف می زدهکه بعد ها " کبوتر صلح "شد...
نشسته ام به انتظار ...قیامت برپا شودمردم فوج فوج بیایند ..توبه تنهایی !فرشته هانامه های اعمال رارها کنند وانگشت به دهن بمانند وچپ چپبه خدا نگاه کنند.. و خدایواشکی تبسم کند...
بهم زنگ بزن رفیق...بگو بُریدم...بگو خسته م...بگو دلم شکسته...بهم زنگ بزن...بگو میخوام ببینمت..بگو:آغوشِ تو آخرین پناهگاهه...مطمئن باش اگه همه ی دنیام تو رو نَخوان،هنوزم برای من دوست داشتنی ترین فرشته ی زمینی!به من زنگ بزن...تمام زندگیم...
مادرم تو بهشت منی عطر تنت در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود! تو فرشته خدایی که لالایی های مادرانه ات، بی همتا ترین آواز یک فرشته استباور کن تو همان هفت آسمان بهشت بر روی زمینی!...
ای نوبرانه ی صَد فصل من! سیبِ تُرد تابستان! دخترِ انارپوش زمستان! بابونه ی بَزم های بارانی! ای ثمره ی صبر...تو بهاری یا پاییز؟ فرشته ای یا انسان؟ صوابی یا دلیل گناه؟ تو نمازی یا گُلِ تسبیح؟من، به شکل یک مُشت، کُنجدِ دلخوش، روی نانِ سنگک تو نشسته ام، ای صبحانه ات نانِ پنیر و بنان! ای شامت، شمع و شراب و دلکش! دامنت را باز کن و سفر من باش. انگشت بر پیشانی ام بکِش و سه بند هر ترانه باش. من در خانه ی خلوت خودم میهمان ماجرای توام. استجابت این سینه ...
تو کیستی؟ بهاری؟ به من بگوکه هنگامه کرده ایاز نور و شبنم و گُلِ سرخوقتی از دهانِ برگ ها سخن می گویی وبا پیچ و تابِ آب می خندی واز میانِ بادبه نجوا سلام می گویی ...وَه! چه هستی تو؟عشقِ خورشیدییا لبخندِ ماهِ سیمین چهر؟بگو: فرشته ای از آسمانیا که خنده ی گُل؟و شب که ماه، صدای موجِ تو را می شنودمیانِ کاج ها چه نرم می خوابد...
مادرم همیشه میگوید وقتی دختردار میشدیم پدرت سجده ی شکر میکرد و بعد نوزاد را روی سرش میگذاشت و از خدا تشکر میکرد که به او فرشته دادهو عجیب همه ی ما فرزندان این پدریم و دختردوستاصلا مگر میتوان یکی را پیدا کرد که دختر دوست نداشته باشدمگر میشود این فرشته های زیبا را دوست نداشت؟؟ مگر میشود مقابل شیرین زبانیهای این شیرین عسلها سرتسلیم فرو نیاورد؟؟مگر میشود نپرستید این الهه های زیبایی را....خدایا مرسی که هستی رو به من دادی ...خدایا مرسی برای ا...
تنها کسی هستےکه با بودنت فهمیدم زمین هم هنوز فرشته اے داردکه برای دوسٺ داشتن اش نباید قسم خورد...️️️...
وقت سحر، چکاوکِ کوچکشاد و سبک، نغمه پراکندهدر ذهن و خاطرِ من، اوروحِ خرّمِ شادی استاو یک پرنده ی کوچک نیستجانِ فرشته ای ست ز عالمِ جان ها کهشیرین ترانه ی دلکش راهدیه آورَد بر مابر پرده ی دلم، با شوقنقش می زند به لحنی خوشراهی به آسمان هاراهی پُر از ترانه و امیدهمراهِ قصه های بلندی کهدر یاد، گشته فرامُش، گاه...
آنچه نامیدم نفسشد هق هقو سوگوُ قفسآنچه نامیدم انیسشد خاطرهدرملاقاتی به وقتِ قاعدهاز قلم افتاده دستمازنمک انباشته زخممازطلوع افتاده قلبمدور ازاین خودهای زیبادرتسلای محالهامانده ام با "م" مردیزنده ام باهجای امینمانده ام با نام یک "زن "آش دستم شد "محبت "رد قلبم شد "ندامت"قاتلم شد آن "صداقت"این چه روز و این چه احوال..!اشک را باچشم قسم نیستدست را با دست نمک...
مثل فرشته ها بخندبخند تا غصه هام برنبخند تا یادم بمونه دلیل زندگیم چیهبخند تا خنده های تودنیامو زیر و رو کنهبخند تا دنیایی رو با خنده ی تو شروع کنمبخند تا خنده های من دلیلشو پیدا کنهدلیل زندگیم توییدلیل زندگیم بخند...
مادر فرشته ایست که همیشه در دسترس استحتی اگر در گور خفته باشد...
فرشته گفت: پس قرارمان این باشدهر چه انسان روی زمین انجام داد؛نتیجه اش را ببیند...خدا گفت:غیراز دل شکستنکه جواب آن را خودم میدهم......
خدایا شبِ قدر است ...آسمان را به فرشته هایت بسپار ،به زمین بیا ...کمی کنارِ دلم بنشین ،برایت حرف دارم ...حرف هایی که جز تو نمی شود به کسی گفت ...بیا و این شبِ قدر ،به حرمتِ جوشن کبیرت ،و به حرمتِ حقانیتِ قرآنت ؛حواست را به من بده ... !می خواهم بگویم ،،،گوش می کنی ؟!خدا جانم ؛دوستانی دارم که حالشان خوب نیست ،حرف ها و مشکلاتی دارند ؛که گوشه ی دلشان سنگینی می کند ،،،آرزوهایی دارند که از شدتِ نرسیدن ،از آن ها دست کشی...
تو درست مثل نقطه ای بین دو چیز بی نهایتی بی نهایت لجن بی نهایت فرشته...
فرشته ای بودیبال گرفتی تا زمینو بعد از آمدنتاردیبهشتاردی بهشت شد...دختر کوچولوی زیبای من ،قشنگترین اتفاق اردیبهشت تولدت مبارک...
مثل فرشته ها شده ای احتیاط کنزیبا و با صفا شده ای احتیاط کندرهای بی قراری پروانه بسته نیستای غنچه ای که واشده ای احتیاط کندیدم کسی که رد تو در باد می گرفتدر باد اگر رها شده ای احتیاط کناز حالت نگاه تو احساس می شودبا عشق آشنا شده ای احتیاط کنمی ترسم از چشم بد این حسود هاتفسیر رنگ ها شده ای احتیاط کنوقتی طلوع می کنی از پشت پنجرهقابی پر از بلا شده ای احتیاط کنچندیست من عاشق این زندگی شدمحالا که جان م...
در بهشت، یک فرشته هیچ شخص ویژه ای نیست....
امشب شب تولد توئه ! شبی که ستاره ای به آسمون زندگیت اضافه می شه ستاره ای که می تونه مثل نقطه عطفی تو زندگیت بدرخشه و نورانی تر از همه ی ستاره ها بشه کاش میشد دستاتو بگیرم و با هم به سمت زیبایها پرواز کنیم کاش میشد امشب ، فقط امشب کنارم بودی و کنارت بودم تا هر چی خوبیه نثارت کنم هر چی عشقه به پات بریزم هر چی غمه از زندگیت پاک ...
دختری مثل برگ گل زیباو به شیرینی عسل دارمعطر احساس می دمد در منگل سرخی که در بغل دارمروزی از باغ یاسها آمددر تمامی هستی ام پیچیدزندگی در وجود من گل کردهر زمانی که دخترم خندیدگاهی احساس میکنم بایدیک فرشته از آسمان باشدیا خداوند نورها میخواستکوثر عاشقی روان باشد...
پلک جهان می پرید دلش گواهی میداداتفاقی می افتد اتفاقی می افتدو فرشته ای از آسمان فرود آمدتولدت مبارک فرشته ی آسمانی...
مردهای زمان من.....مردهای زمان من فرشته اند؛دوست دارند ، برایشان بخندی؛ بهترین لباس را که بپوشی ؛خوشحال می شوند گاهی وقتها مثل بچه ها مظلومند؛ وقتی از سرِ ذوق می خندند، دیدنی می شوند؛بسیار درد کشیده اند؛دردهایشان را ،در دلِ بزرگشان پنهانمی کنند؛بیشتر وقتها ، خود را از یاد می برند؛ درلیست خرید، سهمی برای خود نمی گذارند..هیچ وقت نگاهشان به روزهای تقویمنیست تا در انتظار روزی که از آن خودشان هست ، باشند. مثل زنها ، برای...
پدر عزیزماگه قرار باشه لیست مهربون ترین مردهارو بنویسناز اول تا آخر لقب همشون پدره...پدر مهربونم دستاتو میبوسممرسی بابت تموم خوبی هایی که در حقم کردی،تو بهترین تکیه گاهی،تاج سرم تو ثابت کردی که فرشته ها هم میتونن مرد باشند.با تمام وجودم دوستت دارم.روزت مبارک قهرمان زندگیم...
پلک جهان می پریددلش گواهی میداداتفاقی می افتداتفاقی می افتدوفرشته ای از آسمان فرود آمدتولدت مبارک...
همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده استچه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟فرشته ای در قالب یک انسانفقط ساده می توانم بگویم تولدت مبارک...
آورده دنیا یه دونهاون یه دونه پیش منهخدا فرشته هاشو کهنمی سپره دست همه...تولدت مبارک یکی یه دونه ی من...
تو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتم؛که این فرشته برای من از بهشت رسیده...
جایی برای عشق در قلبت کنار بگذار...زیرا عشق تورا زیباتر می کند...دوست داشتنی تر...خالص تر...پاک تر...گویی تو بالی هستی روی شانه های فرشته......
پدرم تنها کسیه که باعث میشه بدون شک باور کنم،فرشته ها هم می توانند مرد باشند....
هنوز خیال می کنم تو فرشته ای هستی که از آسمون اومدی و خودتو خواهر جا زدی!تولدت هزاران بار مبارک,بهترین و عشق ترین خواهر دنیاا...
عشق عبارت استوجود یک روح در دو کالبدو عاملی استکه دو تن را مبدلبه فرشتۀ واحدی میکند !!عشق همان چیزیست که به ما امکان میدهد بارها و بارها متولد شویم️️️...
کسی که کار جهان لنگ می زند بی اوفرشته نیست، پری نیست، حور نیست، زن استهمسر عزیزم مادر فرزند دلبندم ،روز زن و روز مادر مبارک...