باورش با تو ولی بی تو دلم طوفانیست ...
آغوشت گرم ترین سجده گاهیست که تمام آرزوهایم را یک جا به چشمانم حواله می کند ️️️
و مرا هیچ صدایی همانند ترانه نوای تو️ هوایی نمی کند...!
خوشتر از طرز نگاهت در جهان موجود نیست
گرمای لب های تو شبیه کرسی زمستانهای مادربزرگ ریشه جانم را گرما می بخشد...
رویای حضورت را به جهانی نمی فروشم تو شیرین ترین داستان برای گذران شبهای بلند زمستانی
صبح یعنی یک غزل از جنس چشمان نگار صبح یعنی با تو سبزم روزگار من بهار صبح یعنی شعر چشمان تو را از بر شدن صبح یعنی در هوایت بیقرارم بیقرار
و در معراج آغوشت پر از حالِ خوشایندم...
لحظه ای با تو نشستن به جهان می ارزد