متن مادربزرگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مادربزرگ
مهربانی ات، ای مادر بزرگ، یادگار
در دل من، حک شده چون نقش نگار
رفتنت سخت، اما مهرت جاودان
تا ابد، در قلب من می مانی ، ای مهربان
یادش بخیر!
تنها با چند پُشتی
خانه ای می ساختیم
که چراغش از برقِ نگاه بود
پنجره هایش، قلب های ما
و حیاطش پر از گُل های قالی.
خانه خراب هم می شدیم
بیمه ای جاری بود؛
لبخندِ مادربزرگ!
«آرمان پرناک»
دیوار های کاه گلی
گل های شمعدانی
چای زعفران لب دوز
خانه ی مادربزرگ
مادربزرگ
مادربزرگ
مادربزرگ...
علیرضانجاری(آرمان)
مامان بزرگم این سالای آخر عمرش وقت زیادی رو با من میگذروند... بیشتر از جوونیاش حرف میزد... نصیحتای قشنگی هم میکرد...
یه بار که کنار هم به پشتی تکیه داده بودیم و داشتیم یه چای قند پهلو میخوردیم، بی مقدمه گفت: نه که بهش نگی دوسش داری ها... میمیره دلت...
باز هم مانند گذشته از غربت و دغدغه ی آدم ها فرار،
و به خانه ی مهربان ترین مادربزرگ دنیا پناه آورده بودم.
برعکس خانه ی مامان که باید روی مبل بنشینم، روی فرش های دستبافت آبی آسمانی مادربزرگ نشسته ،
و تکیه بر پشتی های آبی طلایی اش داده...