پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چشم شهلای تو بدجوری خرابم کردهمنو تو عشق تو دیوونه حسابم کرده ....
این دیوونه ولکنت نیست!...
دیوونهمن دیگه گوشم از حرفات پرهما دنیامون به هم نمیخورهدلم پره......
دریا منو دیوونه میکنهوقتی که تو ساحل ندارمتعکسات اینجا توی دستمهمن هیچوقت کامل ندارمتموهاتو وا کردی تو دست باد......
به هر تقدیر شکلک در نیاوردمفقط میخواستم شکل خودم باشمگلومو پاره کردم اما این مردمبهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست......
یه دیوونه رو هیچکس نمیتونهآروم کنه ، جُز اونی که دیوونش کرده......
تو شب یلدای منیدیوونه ی دوست داشتنی...
یه وقتایی چقد کم میشه مرهمهمون وقتا که درد دل زیادهیه وقتایی میخوای دیوونه باشیمیبینی توی شهر عاقل زیاده...
خدایا شکرت که این خل و چل دیوونه رو بهم دادی......
من یه دیوونمدیوونه ی تو...