در من بچرخ در من برقص گونه هایم از تو گلگون است و لبخندم از تو شرمم از گرمای توست و چشمانم از تو خمار ببین من و تو فقط چند دقیقه در یک اتاق نفس کشیده ایم ! و من این چنین مستم...
می خواهم با تو باشم با تو سفر کنم با تو بخوابم و با تو بیدار شوم می خواهم گونه هایم جایگاهِ بوسه های داغِ تو باشد ، تمام اشتیاقم برای تو و آغوشِ تو ، حریمِ مقدس دلدادگی ام . قول بده خانه مان رو به آفتاب باشد چون...
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست… تا بدانی نبودنت آزارم می دهد… لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان… که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و...