شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
آنقدر پُرم از تو که بارم نکنی / آنقدر شبم تیره که تارم نکنی / یکبار نشد قلب مرا گرم کنی /یکبار نشد ابرِ بهارم نکنی ...«آرمان پرناک»...
چون ابرِ بهار اگر که می باریدیسرسبز ترین دشت،مرا می دیدیدیدی که دلم کویر لوت است ولیخورشید شدی و بیشتر تابیدی ...
آنقدر پُرم از تو، که بارم نکنیآنقدر شبم تیره، که تارم نکنییکبار نشد، قلب مرا گرم کنییکبار نشد، ابر بهارم نکنی(آرمان پرناک)...
چه خوش است آنکه شبی سرزده چون ابر بهاراز ره آید به بر عاشق غمدیده نگارمفهوم:چه خوب است که شبی سرزده و ناگهانی همچون ابر بهاردلبر به نزد عاشق غمدیده بازآید....