زندگی با یک زن مثل به اشتراک گذاشتن یک تخت خواب با سازمان سیا میمونه.
گاهی بغضِ لحظههای تنهایی حسّ ناپیدای انسان را به منتهای جنون میکشاند...
مدتها بود مرده بودم، فقط کسی نبود چهارپایه را به وقت مرگم هل بدهد