زجان خوشتر چه باشد آن تو باشی
ما به جرم ساده لوحی اینچنین تنها شدیم مردمان این زمانه با دو رنگی خوشترند!
از مهر دوستان ریاکار خوشتر است دشنام دشمنی که چو آئینه راستگوست... .
درد بر من ریز و درمانم مکن ... زانکه درد تو زِ درمان خوشتر است
کجایی ای زجان خوشتر؟ شبت خوش باد من رفتم...
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
خوشتر از نقش در عالم تصویر نبود
خواهم ز خدای خویش، کنجی که در آن من باشم و آن کسی که من میخواهم