پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
افسوس که عشق ، ویران شده دیگر عاشق از معشوق گریزان شده دیگر آرزوهایی به سر پرورده بودیمهمه به دست غم ها مدفون شده دیگر گرگ و شغال آمده از کوه ها به شهر آهو سوی بیابان فراری شده دیگر معشوق عشق عاشق ، همه ثروتش بود تاراج گشته طعمه ی گرگان شده دیگرآب زلال نهر دیگر بو گرفته استماهی مرده ، لانه ی کرمان شده دیگرسایه گریخته از زیر درخت بید در جای سبزه ها خار مغیلان شده دیگر در شاخه های سبز کاج پرغرور جغدی نشسته حاکم...