متن امین غلامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات امین غلامی
                    
                    
                    پریشان حال آن موی پریشانم.
 که در خواب پریشانم.
پریشانتر ز بیداریست.
امین غلامی (شاعر کوچک)
                
                    
                    
                    منم و دست تو و چتر و همان نم نم باران... 
و همان بوسه ی خیس ز لبت کنج خیابان... 
امین غلامی (شاعر کوچک)
                
                    
                    
                    من به تنهاییه خود داشتم عادت. 
که تو از فاصله ی دور نزدیک شدی. 
اندکی مکث نمودی و کمی عشوه و ناز. 
و چه اسان دل دیووانه ی ما را بردی. 
خنده ای کردی و دل رفت ز دست. 
دل دیووانه ی ما نبود تاب دگر. 
خنده ات بر لب...
                
    در حال بارگذاری...