متن امین غلامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات امین غلامی
בر هـــراســـم،
کـہ مباבا ز لبت بوسـہ نچینم و بمیرم یک בم.
فـقیرے בر سطل زبالـہ בنبال نان بوב.
و نان בر چنـב قـבمیِ آن בر سطل زبالـہ ے ثروتمنـבے ریختـہ شـבہ بوב.
کاش کاش و اے کاش میشـב این בو را بـہ هم رسانـב،
نان را بـہ فـقیر قبل از ریختن בر سطل زبالـہ،
و فـقیر را بـہ نان قبل از...
کنارم که نه.،
ولی در خاطراتم فراوانی.
چشمانش قصد جانم کرده اند.
جانم فدای قصد او.
عجب بی صدا جان مان را گرفت.
حسرت های بر دل نشسته.
نیست ما را، ز دنیا طلبی.
جز رخ دلربای او.
تو قشنگترین نداشته ی تمام عمرمی.
چشمان تو نایاب ترین مخاطب شعر جهان است.
آن سیه زلف تو برده،
ز دلم قرار دل.
ز جهانم این بس،
که دو چشمان تو شوق نفس در تن ماست.
دلم طلب دارد،
ز تو دو چشمانت.
عطر تن تو..،
قشنگترین عطر جهان است.
با خیالش..،
تا صبح سحر بیدارم.
تو خلاصه ی تموم آرزوهای منی.
آنکه به دل وفا نداشت.
مهرم اسرار نشود.
میکند دیوانه دل را، آن سیه چشمان تو
میکند دیوانه دل را، چشمهای مست او.
نیمه ای از جان ما، در تن تو جا مانده.
دل آشوبم و آرام دلم جز تو کسی نیست.
مهرم دل نمیشود.آنکه وفا ندارتش
هنوزم چشمات..،
قشنگترین چشم های شهره.
خاطراتم را..،
سیه چشمان تو پر کرده اند.
چشمانت چه زیبا حک شده اند.
بر سر دفتر زندگی ام.