شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
دیروزهای رفته وُامروزهای کسلو فرداهای در راه مانده،همگی متفق القول،غم هجرانت را لبریز اند! سعید فلاحی(زانا کوردستانی)...
دیرگاهان دریائی بودم،--آبی و بیکران--مادر که مُرد، برکه شدم!با سفرِ پدر؛ --خشکیدم!سعید فلاحی (زانا کوردستانی)...
حالا؛ تمام روز\موهای سیاه تنهایی را --شانه می کنم،و به ناخن های کبودش --لاک می زنم!تا پلشتی هایش را فراموش کنم! لیلا طیبی (رها)...