متن برگردان: زانا کوردستانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات برگردان: زانا کوردستانی
به یاد دارم که از تاریکی بیمناک بودی،
اما هنوز پی نبرده ام،
چونکه رفتی،
چرا یادی از زندگی تاریک پیشروی من نکردی!.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
همیشه داستان به هم نرسیدنمان را
برای مادرم بازگو خواهم کرد،
تا دیگر خودش را به آب و آتش نزند برای خوشبختی من!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
در انتظار آمدن تو،
خودم را چون رهگذری گم شده می بینم
آن دم گه در بیایان، در پی آب سرگردان است.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
چون پرسیدی، تو را کجا دیده ام؟!
آن زمان فهمدیم،
که فراق چه بر سرت آورده است...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
ای اشتباه ترین خواسته ی زندگیم
امشب
خیلی دیوانه وار به یادت می افتم.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
روزی در پایان تمام دل نگرانی هایم،
کتابی خواهم نوشت
و تمام محتوایش را از نام تو پر خواهم کرد.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
می گویند: اطبا اثبات کرده اند
آدمی، بی دل نمی تواند زندگی کند
کاش می توانستم آدرس تو را به آنها می دادم
تا بفهمند در چه اشتباهی سرگردانند...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
فراق تو، تابت می کند
گاهی اوقات
خداوند، در این جهان هم،
دوزخ را به بنده اش نمایان می کند.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
عکست را در نزد خود نگاه داشته ام،
برای پاسخ به یاوه های آنهایی که می گویند:
دنیا چه جای زشتی ست!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
چون تو را دیدم،
فهمیدم،
سن و سال، شرط پیری نیست!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
آزردن هایت را چون به یاد می آورم
شرمگین می شوم در پیشگاه شب هایی که
نفس نفس زنان،
دست به دعا بودم که تو سلامت باشی...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
من که هنگامه ی مرگم را نمی دانم،
اما در فکر آن زمانم که در قبر
مرا بازخواست می کنند: منتظر کیستی؟! به یاد چه کسی ی؟!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
می گویند: هیچکس زمان مرگ خود را نمی داند!
تو بگو که می روم،
تا من به آنها بگویم، که کی خواهم مرد!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
همین اندازه دلخوشم
که باور به چشمان خودت نمی کنی،
اگر روزی خودت را در قلب من ببینی...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
مطمئنم
اگر خودکشی گناه نبود،
دست به انتحار می زدم،
اگر تو را فراموش می کردم...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
دروغ ست که می گویند:
- آدمی با نفس کشیدن زنده است.
اکنون مدت هاست که تو نیستی و من هنوز زنده ام!.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
می گویند: آدمی حتا تمام دنیا را هم داشته باشد،
باز از حرص و طمع سیر نمی شود!
آنها، مرا ندیده اند،
آن لحظه که تو را داشته ام...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
اینجا نبودنت،
هیچ گله ای برایم نگذاشته
وقتی به عمر از دست رفته و
رخسار فرتوت خود می نگرم.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
وقتی می گویی: فراموشم کن،
آنگاه می فهمم،
آدمی به راحتی دست به خودکشی نمی زند.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
بعد تو
به هر سوی نبودنت می نگرم،
محتاج می شوم که به خود بنگرم و بفهمم،
من با چه اعجازی کماکان زنده ام؟!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
آنهایی که مدعی اند
فقط غروب ها، زمین تاریک می شود،
ایمان دارم، هرگز عزادار از دست دادن عزیزی نشده اند.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی