به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم
گر بسوزی تو و دود از تو نخیزد هنر است...
تویی که مایه ى تسکین و اضطرابِ منی️
خنده های تو بهار و دیدنت عید من است️ اکبرزاده
تا تو هستی دل من،جای پریشانی نیست
تو را ز خویش جدا می کنند درد اینجاست ...
رسول قوم ستمکار خاطرات تویی....
دارد لبی که مستی جاوید می دهد..
روز بر پروانه گر بد بگذرد، شب ها خوش است کاشانی
بندِ پایی که به دست تو بوَد، تاجِ سَر است️
وصله نمی شود دگر، این دو هزار و یک ترک ! شیوا الله وردی official_Khat
تو هم در آینه حیرانِ حُسنِ خویشتنی ...
صخره ام هر قدر بی مهری کنی می ایستم
مسبب وجود من رسالت وجود تو..️
خوشا شما که جهان می رود به کام شما...
ما قصه ی دل جز به برِ یار نبردیم ... ابتهاج
دی حظِ نَفسْ بودی ، امروز قوتِ جانی...
مرا درد تو در پهلو ، تو را بیگانه در پهلو... دهلوی
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت...
خواهم که ترا در بر ، بنشانم و بنشینم..
پای تا سر ،دردم اما زحمتِ کس نیستم...
تعمیر می رَمَد ز بنایِ خرابِ ما ...
هر صبح زِ عشقِ تو این عقل شود شیدا..
تهیدستی ندارد برگ ریز نیستی در پی...