یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
بی انصاف، من رفتم ولی این رو بدون که واقعاً دلم اینجا موند!...
این انصاف نبود تو برای همیشه به خواب بروی و من بعد از تو حتی یک شب هم نتوانم چشم روی هم بگذارم نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
شبها خوابم نمی برد...از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبمبی انصاف...محکم زدی... جایش مانده است...
اَعوذُبِاللّه مِنَ الچَشمانِ لامَذهَبَش!چَشمانش را که دیدم،زیر لب آیه را گفتم!بی انصاف دستِ شیطان را هماز پشت بسته بود...!...