شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
سپیدترین حاشیهمیان سبز و سرخ نگاهت برهنگی معنی ندارد.گاهی به گنگیحرفی پرت می کنیو گاهی هم چُنان شفافکه آینه در برابرش لُنگ می اندازد.تواهل حاشیه،اهل دیواری که چین را از جهان جدا کردنبودی،همان قدر در جهان سوم ت غرقیکه من از چشم انداز صُوت حرُوفکه بر تن شب می دودتا جملگی به ماه بپیوندندو بر برلین ِنگاه بدرخشندمست می شوم بُگذار حاشیه ها بسازند•بگُذار آب و روغن قاطی کنند•و تیتر اول تمام روزنامه های روززن...
دوست داشتنتبهانهای بود برایِ زندگی کردنو اکنون زندگی کردن، در حاشیهدوست داشتنِ توست...️️️...