پنجه را قوچ ِ نمد تا حس کرد اسب با شیهه ی طوفان در رفت در خزرخیزتَرین حالت ِ دشت کاسه ی صبر ِ دوتاری سر رفت... «آرمان پرناک»
دلم گرفته پدر برایم بهار بفرستید زشهر کودکیم یادگار بفرستید دلم گرفته پدر روزگار با من نیست دعای خیرو صدای دو تار بفرستید