هروقت میخواهی برو دیگر دچارت نیستم رنجیده ازعشقم ولی من بی قرارت نیستم. از درد میپیچم بخود چون پیله ی ابریشمی پروانه ای در پیله ام بال فرارت نیستم. . دربازی شطرنج دل مات نگاه تو شدم.. من باختم در زندگی مرد قمارت نیستم... باغ دلم آتش گرفت از حسرت...
«رَنجیده مَشو از غم اَیام ،که دوران به کام همه تلخ است...» جیران.ز.ا