مارا خیالی جز هوایِ کویِ تو نیست در دل تمنّایی، جز آرزویِ تو نیست چون شمع، سوختم به شوقِ رویِ دلنواز غیری مرا در دل، جز جستوجویِ تو نیست هر شب به یادِ آن رخِ ماهت نشستهام خوابم نمیآید، مگر ز بویِ تو نیست بیتو، بهارِ من ز غمت پژمرده...