کی رفته را به زاری باز آری؟
بغض آمده است مرا گرفتار کند دیوانه ی کوچه و خیابان کند تو بگو ای یار به کدام کوچه ای؟ به کدام در، این دل باید زاری کند رو راست باش با من ای یار بگو که دروغ بود تا این دل تمام کند... سجده صاد
زاریِ ما در غمِ دل دید و شادیمرگ شد مردنِ دشمن ز تأثیرِ دعایِ ما مسنج
آنقدر عزا بر سرمان ریخته اند که فرصت زاری نداریم.