شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
روزی که صبح به زندگی فرود آمدو قلبم را به تو وفاداری آموختتو از روی عشق، همیشه پاسبانم بودیدر سختی ها و شادی های زندگیمتمام سرنوشت هایم را با تو تجربه کردمو از صمیم قلبت، همیشه محافظم بودیبا تمام توانم به تووفاداری خواهم کرد تا آخر عمرچراکه عشق تو، ارزشمندترین است...
خودم را باور دارم در مسیری که می روم قاطع هستمشاخ و برگها ، خارها ...مسیرهای دوگانه نمی تواند مرا منصرف کندتسلیم نمی شوم تا به اهدافم برسممن اعتماد بنفس لازم را دارم و این زیبایی مرا دو چندان می کندمن باور دارم در برابر سختی ها کم نخواهم آوردشبهای زیادی بی خواب خواهم مانداما تحمل خواهم کردشبهای زیادی گریه خواهم کرد اما باز صبر خواهم کردتصمیمم را گرفته اممن قاطع هستم ...و این باور ، این تحمل ، این تصمیموجود مرا بیشتر از ...
سختی ها بعضی از افراد را از پای می اندازند ولی برخی دیگر را توانمند می سازند...
اما رفیق جان میون تمام سختی هامن پشتم گرمه به بودنت...
سختیها را جدی نگیر...!اصلا بگذار از این همه خونسردیات تعجب کند. بگذار بداند تو بیدی نیستی که با این بادها بلرزی!.اصلا تا بوده این چنین بوده، سختیها همین را میخواهند؛ میخواهند جدی بگیریشان، آنوقت دست بگذارند بیخ گلویت و نگذارند آب خوش از گلویت پایین برود!.اما تو مثل همیشه آرام باش، مثل همیشه بخند، سخت باش، اما سخت نگیر.بگذار سختی با تمام وجودش احساس کند، که هنوز هم کسی در این گوشه از دنیا، سخت تر از خودش پیدا می شود. .تو قوی با...