شراب چشم تو نوشیدنی بود... صدای خنده هایت دیدنی بود ... میان بارش صد بغض و اَندوه... وفای بوسه هایت چیدنی بود... حسن سهرابی
زیبای ناپیدا، دل مارا عشق تو جان سوخته کرده است، در مسیر فراق، باز آی ، که تیر ، آتش بی امان می دهد مرا
انتظار انتظار را باید از پروانه آموخت، چه می دانیم،چه می فهمیم هراسِ بی اَمانِ شعله را شاعر:حسن سهرابی