توی آینه خودمو دیدم و شکلک درآوردم! زدم زیر خنده، اونم از ته دل! چقدر خنده به من میومد و بی خبر بودم! اصلا یادم رفته بود خندیدن رو. فهمیدم این دنیا حسودیش می شه به صورت گل انداخته ما! میخواد لج کنه؟ لج می کنم! از این به بعد...
به هر تقدیر شکلک در نیاوردم فقط میخواستم شکل خودم باشم گلومو پاره کردم اما این مردم بهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست...
یک آینه مشتی سیب و انار اگر باران بیاد کمی بهتر است آن وقت از لابه لای دود سیگار برایت شکلک در می آورم و انار دانه می کنم سیب هم بماند برای بعد