پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
صبح پاییزی، چای داغ،آرام و بی دغدغه،لذت و سرور در قلبم،چنان که گویی در بهشتم.از پنجره به بیرون می نگرم،برگ های زرد و نارنجی،در باد می رقصند،و من سرمست از زیبایی شان....