صبح پاییزی، چای داغ، آرام و بی دغدغه، لذت و سرور در قلبم، چنان که گویی در بهشتم. از پنجره به بیرون می نگرم، برگ های زرد و نارنجی، در باد می رقصند، و من سرمست از زیبایی شان.