همانطور که معده را نمی توان با اصرار وادار به هضم غذا کرد، قلب را هم نمی توان وادار به عشق ورزیدن کرد.
شانه خالی میکنی از عشق ورزیدن ولی آنقدر ترفند دارم تا گرفتارت کنم ...
طریق درست عشق ورزیدن همین بود ؛ بی هراس ، بی حد و مرز ، بی اندیشەی فردا و سپس بی پشیمانی ...
طریق درست عشق ورزیدن همین بود : بیهراس، بیحد و مرز، بیاندیشهی فردا و سپس بیپشیمانی ...
همیشه خودت را وقف عشق ورزیدن به دیگران کن ، خودت را وقف پیرامونت کن ، خودت را وقف چیزی کن که با آنها دارای معنا و مفهوم میشوی و تو را ارزشمند میسازد ...
هنگامی که دست روزگار سنگین و شب بی آواز است زمان عشق ورزیدن و اعتماد است و چه سبک است دست روزگار و چه پر آواز است شب هنگامی که آدمی عشق می ورزد و به همگان اعتماد دارد