در کوچههای خیسِ خاطره با نام تو قدم میزنم... پنجرهها از بوسههای ناتمام میگویند، و برگهای پاییزی عطرت را به یادم میآورند. زمان میگذرد و من هنوز در پی صدای قدمهایت سرگردانم...
دل انگیزتر از عطر پاییز هم مگر داریم... بیا همدست شو با من... مهر را باید دربست با تو قدم زد...