پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
همدست شده اید تو و شبوگرنه این چشم هاخوابیدن را بلد بودند......
دل انگیزتر از عطر پاییز هم مگر داریم...بیا همدست شو با من...مهر را باید دربستبا تو قدم زد......
صدای قدم های پاییز می آید...تو اگر همدست شوی با دلممیشود اسم این فصل را گذاشتپاییز بهاری...!...
رفتند به داخل مه و همه مست شدنداز صفحه رادار همگی محو شدندانگار که برف و مه و کولاک و دِنادر سانحه هوایی همه همدست شدند...
برایِ رسیدن به تو راه نمیرومپرواز میکنمنمینویسمکلمه اختراع میکنمدعا نمیکنمبا خدا همدستم...چیزهایِ باعظمت را باید، با عظمت خواست......
حال من حال مریضی است که در کشتن اودرد و درمان و طبیبش همه همدست شدند!...
چو حیوان از شفا سرمست گردد/طبیب از فرط شادی مست گرددخدا شفی و این خود افتخاری است/که دستی با خدا همدست گرددروز دامپزشکی گرامی باد...