همدست شده اید تو و شب وگرنه این چشم ها خوابیدن را بلد بودند...
دل انگیزتر از عطر پاییز هم مگر داریم... بیا همدست شو با من... مهر را باید دربست با تو قدم زد...
صدای قدم های پاییز می آید... تو اگر همدست شوی با دلم میشود اسم این فصل را گذاشت پاییز بهاری...!
رفتند به داخل مه و همه مست شدند از صفحه رادار همگی محو شدند انگار که برف و مه و کولاک و دِنا در سانحه هوایی همه همدست شدند
برایِ رسیدن به تو راه نمیروم پرواز میکنم نمینویسم کلمه اختراع میکنم دعا نمیکنم با خدا همدستم... چیزهایِ باعظمت را باید، با عظمت خواست...
حال من حال مریضی است که در کشتن او درد و درمان و طبیبش همه همدست شدند!
چو حیوان از شفا سرمست گردد/طبیب از فرط شادی مست گردد خدا شفی و این خود افتخاری است/که دستی با خدا همدست گردد روز دامپزشکی گرامی باد