متن عطیه چک نژادیان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عطیه چک نژادیان
هیچکس
به اندازه انسانی که زیاد می فهمد رنج نمی کشدبرای بعضی نفهمیدن ها باید خدارا شکر کرد آخر میدانی تیمارستان پراست از انسان هایی که زیاد فهمیده اند
نویسنده عطیه چک نژادیان
روزی درمیان اعدادهای متوالی زندگی ات می ایستی وازخودت میپرسی براستی آخرین لحظه ای که باکودکی ام وداع کردم چه روزی بود؟؟
نویسنده عطیه چک نژادیان
اما من می گویم می شود از خویش گریخت،هر انسانی درزندگی اش بارها روحش رابرداشته وازخودش رفته بااینکه جسمش در زمین راه می رودوبامردم حرف می زند،می خندد...ولی خانه وجودش خالی از خویش است
نویسنده عطیه چک نژادیان
از گردبادهای زندگی ات نترس حتی اگر شاخه وبرگ هایت شکست
آری نترس وقتی ریشه در خاک داری
نویسنده عطیه چک نژادیان
راه خودت را برو وباشجاعت تمام پیرو عقل وادراک خودت باش ما انسان ها جایی را امضاء نکرده ایم که همه ی اطرافیان از عقاید وسبک زندگیمان راضی باشند
نویسنده عطیه چک نژادیان
تازمانی که دلت را ازمعجون نمیتوانم تهی نکنی
نمی توانی طعم آرامش را بچشی
نویسنده عطیه چک نژادیان
درجاده ی زندگی گاهی به عقب نگاه میکنم ومی بینم که چقدرخداهمه چیزرا درست چیده
نویسنده عطیه چک نژادیان
دوست داشتن خدا با همه فرق دارد
پیش ازآنکه چیزی بگویی بی واژه تورا میشنود
نویسنده عطیه چک نژادیان
باورکن بدست آوردن هیچ چیز قشنگی زمان نمیبرداز مسیر لذت ببر
بیدارشو قبل ازآنکه زمان چیزهای قشنگت را با خودش ببرد
نویسنده عطیه چک نژادیان
من از لبخند یک نابینا فهمیدم که سیاهی رنگ نیست بلکه یک احساس است
نویسنده عطیه چک نژادیان
همه ما گمشده ایم آری گمشده هایی که سالها در سرزمین زمان در میان آلاله های باستانی به دنبال خود هستیم.براستی ما کیستیم؟؟
عطیه چک نژادیان
براستی چه زیبا سخن میگویدسکوت یک تصویر از ثبت یک لحظه
سال ها به دنبال ستاره خوشبختی که دربالای کوه آرزو وکمی پایین تر ازماه بود از کوه بالا رفتم ولی همین که به نوک قله رسیدم با کمال تعجب دیدیم که ستاره خوشبختی چراغی بود که آسمانخزاش دیوانه ای آن را به ماه آویخته بود
متن عطیه چک نژادیان
بجای تماشای پنجره زندگی دیگران
از کتاب عمرت لذت ببر
داشته هایت را جلوی چشمانت قاب بگیر
و برای نداشته هایت تلاش کن
حسرت باغچه دیگران را نخور
در عوض باغبان دنیای خودت باش !
متن عطیه چک نژادیان
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست مثل آغاز…متن عطیه چک نژادیان
صبح قسمت فوق العاده ای از روز است؛ ذهن تو هنوز تازه است و بهترین زمان برای برنامه ریزی روزت است. بیدار شو، فرصت های بی پایان در انتظار تو هستند.
متن عطیه چک نژادیان
اگر قلبت پر از سرور و ذهنت شاد باشد همیشه یک زندگی شاد خواهی داشت متن عطیه چک نژادیان
ابر، با تمام پیکر خود حرف می زند
باد، با خط بریلش بر گل ها …
ما با واژه سخن می گوییم
تا پنهان کنیم حرف را
در سایه ی لبخندمان!
متن عطیه چک نژادیان
دنیای عجیبی است درخت را می برند 🌴 برای کاغذو کاغذ می گوید ازنبریدن درخت... متن عطیه چک نژادیان
ما اسیر قصه های ذهنِ خویشیم
آنچه زندگی ما را به تنگنا می افکند، واقعی نیست
بلکه از جنسِ قصه است؛ قصه ای ذهنی
رهایی از قصه های ذهن،
تجربه ی قدرتِ بی منتهای درون،
و تجربه بی کرانگیست . . .
متن عطیه چک نژادیان