سال نو عروسکای نو می خواد سال نو، میوه ی تازه دوست داره سال نو دلش می خواد سیاهیشُ با زمستونی که رفت، جا بذاره سال نو پارگی پیرهنشُ نمی خواد یه بار دیگه رفو کنه دوست داره که روزای اولشُ با همین دلخوشیا شروع کنه عمو نوروز پاشو اسفند...
خدایا! سالی دیگر به پایان رسید و پا به سال جدید گذاشتیم. " ننه سرما" با تنِ بیمار به دیدار بهار آمد تا بوی غم را با طعم نوروز و سنبل و هفت سین عوض کند. اگرچه خنده های کودکانه را در خیابانها ندیدیم، اگرچه بانگ " حاجی فیروز" را...