پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
باجناقکار راه انداز، عاقل باجناقپیشرو در حل مشکل، باجناقدر عبور از پیچ و خم ها، شیب هاخوب تر از سیم بکسل، باجناقتازه از فامیل هم نزدیک ترعنصری مطلوب و قابل، باجناقهر چه خواهر زن بلا و ناقلاستدر عوض، همراه و همدل، باجناقوقت مهمانی، کبابش روبراهجوجه گردان، چنجه٘ خوشگل، باجناقاصل کارامل، نوتلاّ، مسقطیپیتزا، ژیگو، شنیسل، باجناقاهل جوک گفتن از آن باحال هانُقل مجلس، قند محفل، باجناقواگنم با او به جایی می رس...
چاپلوسی و فرومایگی، با یکدیگر فامیل هستند....
اون فامیلی که ساعت ۹صبح جمعه میاد مهمونی و با صدای بلند حرف میزنه حبیب خدا نیست حرمله س، یزیده، ابن مرجانه اس...
یارو خرش میمیرهدوستاش برای اینکه مسخره ش کننمیرن خونش بهش تسلیت میگنیارو میگه : من اصلا خبر نداشتم خرم این همه فامیل دارهوگرنه تالار میگرفتم!...