چَتر را جا می گُذارَم زیرِ باران می رَوَم راه را گُم کرده ام حالا شتابان می روم خواستم باشی کنارم.. حیف... چون قسمت نشد مثل مجنون چَشمِ گریان در بیابان می روم
شدی قاتل به احساسم ، ولی من دوستت دارم نَشُد یک لحظه اِی جانا که از تو دست بردارم تمام فکر من این شد که دستت را بگیرم دست برای خواهِشِ قلبم پر از تردید و اصرارم