شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
من و این داغ در تکرار مانده من و این آتش بیدار ماندهمپرس از من چرا دلتنگ هستم دلم بین در و دیوار مانده...
جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق؟ مظلوم ترین عاشق دنیا، مادر!...
بی تو همه ی خاطره ها خاک شده ستاز شهر،نشان عشق ما پاک شده ستچندی ست که گل فروشی کوچه ی ما بنگاه معاملات املاک شده ست...
رویای بزرگتر شدن خوب نبود،، ای کاش تمام عمر کودک بودیم...
زرد است که لبریز حقایق شده استتلخ است که با درد موافق شده استعاشق نشدی وگرنه می فهمیدیپاییز بهاری است که عاشق شده است...
عاشق نشدی و گرنه می فهمیدیپاییز, بهاری است که عاشق شده است!...