به هر نفس ز وجود شرار میگذرد باز نگرکه چنین بیشمار میگذرد گو فکر از آن شب وبه یاد روز حساب عجب ز بندهی غافل، که کار میگذرد صدای هُدهُد جان به گوش میگوید: که زود باش، که محشر بی امان میگذرد طلوع زمان نشانِ غروب جان ماست چرا دل...
امان از بت پرستان همیشه غرق در غفلت. نمیدانند که آن کعبه، که سجده میکنند گاهی. تمامش سنگ و از چوب است. و غیر از او (خدا) نباید سجده کرد بر سنگ و چوبی.