انتها ندارد عشق
پیچکی رونده است
تاعمق جان میرود
و گاهی هلاکت میکند
کم می آوری همچون کودکی در گرسنگی
غش میکنی و ریسه میروی
و خودت نیز بدون هیچ واهمه ای
میگذری از سنگلاخ های عبور عشق
همچون مترسکی میشوی برجالیز
چه عبوری دارد عشق در زجرروزگار
آن هنگامی...