متن عشق بی پایان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق بی پایان
دستهایت را
به وسعت یک خاطره
به من بسپار
میخواهم
دوستت دارمهایم را
تا بیست
بشمارم
عشقم دلتنگی شدیدی دارم بی قرارتم
تا ابد لذت دیدار تو اندر دل ماست.
بی تو..،
پایان حیات من چقدر نزدیک است.
جان و دلم فدای تو.
ای که ز جان عزیزتری.
جاده بی انتهاست
و من
در آغاز
آغاز باتو بودن..
غرب و شرق و شمال و جنوب را بیخیال.
قبله ی من جایست که چشمان تو نمایان میشوند.
به جهانی ندهم،
لحظه ی بوسیدن لبهای تو را.
انتها ندارد عشق
پیچکی رونده است
تاعمق جان میرود
و گاهی هلاکت میکند
کم می آوری همچون کودکی در گرسنگی
غش میکنی و ریسه میروی
و خودت نیز بدون هیچ واهمه ای
میگذری از سنگلاخ های عبور عشق
همچون مترسکی میشوی برجالیز
چه عبوری دارد عشق در زجرروزگار
آن هنگامی...
**عشق در سکوت ستارگان**
در سکوتِ شب، وقتی ماه تارهای آسمان را میدوزد و باد، رازهای زمین را در گوشِ برگها زمزمه میکند، من به یادِ تو میافتم. یادِ تو که همچون شعری ناتمام در گوشهٔ دفترِ روزگار ماندهای، و من هر شب، زیر نورِ شمعِ تنهایی، سطرهای عاشقانهات را...
در خاطر ما، جز رخ زیبای تو..،
نقش دگری نیست.
هرگز نشوم سیر از آن چشم سیاهت.
سیراب شدن از چشم تو امکان پذیر نیست.
دوست داشتن تو،
پر تکرار ترین چیزیست که خسته کننده نیست.
تو از من جدا نیستی، تو خودِ خودمی ...
مثل نفسی که بیصدا ولی حیاتیست، تویی که تو تمام لحظههام جاریای.
گاهی فکر میکنم اگه تو نباشی، من هم نیستم.
نه چون نمیتونم، چون نمیخوام بدون تو حتی یه لحظهم رو زندگی کنم. تو تنها باقی مونده از منی، تو...
نیایش
عاشق بی منتهایم به راستی من چه جویم
که جوینده و یابنده تویی
معشوق تویی درکرم و بخشش پاینده تویی
حسرت دیدار مرا
از ازل تا به ابد
پرسش و پوینده تویی
من که باشم بر در درگه لطف و غزلت؟
گم شده ام
مست و مدهوش تو گشتم...
ای وجودت ذوق عشقی بی نهایت.
بی تو و عشق تو از دنیا گذشتم.
عشقِ بیپایان،
چون رودخانهایست که حتی در خوابِ کوه نیز جاریست،
جایی که زمان میایستد تا تماشایش کند،
و مکان، در آغوشش ذوب میشود.
نه آغازش در خاطرِ زمین مانده،
و نه پایانش در مرز ستارگان جا گرفته...
او آن بادیست که پیوسته میوزد،
بیآنکه دیده شود،
اما هر برگ...
پشت پنجرهی حنجرهی تنهایی،
یک نفر،
آهسته،
آرام،
بی صدا،
نجوای شبانهی دل را،
با ژرفای بینهایت عشق،
فریاد میکند!
تو ای قرار هر شبم که مستم از،سبوی تو
دلم نشسته باز هم خمار گفتگوی تو!
پرانده خواب از سرم، دوباره شور عاشقی
نمیخورم به جان تو. قسم ولی به موی تو_
تمام دفترم شده غزل غزل نشانی ات
وچشم واژه ها همه، اسیر جستجوی تو
دراین سکوت شهر شب،...
"موج عشق"
عشق، موجی است که ساحل را نمیشناسد،
در تلاطمِ بیپایان، به دلِ شب میکوبد،
و در هر برخورد، نام تو را زمزمه میکند...