پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ورف ماچیکوه یا دکلاستوارش ماچیزمستان غرقا کودتو بیرون نوا آمونورف ووارشاتی گردن تاودید!...واگردانبوسه برف/کوه را به هم ریختبوسه باران/ زمین را غرق کردتو بیرون نیا/برف و باران را/به گردن تو می اندازند!.......
بوسه برفکوه رابه هم ریختبوسه بارانزمین را غرق کردتو بیرون نیابرف و باران رابه گردن تو می اندازند ! ......
پیدایت نیستراه به انتظار توتب کرده...
به پا افتادنفسصداگم شده بودچشم ها نمی دیدندنشان به آن نشانسرمان کلاه رفته بودحالا تو تا صبحروی دیواربنویس زندگی...