یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو...
اے لبانت بوسه گاه بوسه امخیره چشمانم به راه بوسه ات ......
مثل شب های دگر باز به هم خیره شدندبرکه و ماه ، ولی از سر بی حوصلگی...
مانده ام خیره به راهنه مرا پای گریز نه مارا تاب نگاه.....
مانده امخیره به راهی ...که تو را چون باد برد....
تو خیره به جهانی و ...من خیره به تو...
من برای هر کاری دلیل دارم جز خیره شدن به تو...