به قدر جمعه ی یک پادگان سرباز دلتنگم
غمگینم چونان پیرزنی که آخرین سربازی که از جنگ برمی گردد ، پسرش نیست
بازی روز و شب دنیای ما یکسان نبود شاه در شطرنج می ماند ولی سرباز نه ...!
سربازی فقط دوسال است اما برای یک عاشق به اندازه بیست سال است
نشان عشق به سینه داشت سربازی / که از جنگ گریخته بود.