چشم هایت مثل غزلی ست که مولانا سروده باشد و چاوشی بخواند....
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام دلم امشب از خدا جز تو هیچی نمیخواد کاش یکی ما دوتا رو با هم آشتی میداد شب عیدی آسمون وقتی که میباره بیشتر از شبای پیش عطر قرآن داره ببین امشب قلبم مثل...
خیلی دلتنگ توام ، نمیخوای برگردی ؟
خطِ رو پیشونیم ، چشمای بارونیم دستای لرزونم ، پاهای بی جونم روحِ سرگردونم ، گُلای ایوونم حتی چوب سیگارم ، فندک تب دارم دوس دارم برگردی خنده غمگینم ، پلکای سنگینم الکلِ توو خونم ، خونه ی زندونم خونه یِ متروکه ام ، گُلای گلدونم بار روی دوشم ،...
توی ماشین توی مترو تو اتاقم تو خیالم توی جاده تو خیابون سر کارم پشت فرمون به تو فکر می کنم و به تو فکر می کنم به تو فکر می کنم و به تو فکر می کنم
خیلی لذت بخشه وقتی ازش میپرسی: دوس داشتن یا عشق؟ اونم مثل آقای چاوشی جواب بده: «دوست دارمت با عشق»️
بیا باز دوباره بی تابم کن منو تو رنگ چشات خوابم کن
خلاصه ی حال و روزم رو چاوشی تو چهار تا کلمه گفته/ صبوریم کمه... بی قراریم زیاده!
ای نهال سبز تازه فصل بی بارم تو کردی تو بی نصیب و بی قرارو زارو بیمارم تو کردی تو طاقت ماندن ندارم آه ای دنیا خداحافظ می روم تنهای تنها ای گُل زیبا خداحافظ