دل به سودای وصال تو دمساز آمده جان به امید کرمهای تو ممتاز آمده خاک پای تو شفاخانهی هر دردی بود باده از جام نگاهت همه اعجاز آمده سایهی زلف پریشان تو آرامگهی که به آن خسته دلان ره سوی ابراز آمده آتش عشق تو سوزانده همه هستی من این...