شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
مرگ ! سرت را بالا بگیر اینجا زندگی بیش از تو جان می گیرد کامبیز حامدی...
هوای ابری ام! بارانی ات را به تن که می کنی ناودانی ها شاعر می شوند...
زندگی شاید صدای کوچه ی غمگین ست که تنهایی زنی را در خود حل کرده است...
ِتو می رویقطار هم احمقانه می برد تو رابر روی ریل هامی میرندمانده حرف هاحرفهاییموازی نبودنتِ...
افق!به من بگوای افق!این غروب تا کجامردگانش را تشییع می کند...
تو را می جویمپرنده ای به دنبال دانهدر میدان مین...