جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
....خلاصه شدیم جماعتی ،در راهی نا بایستهوَ ...ظرفی ، ناشایسته ....
به بلنداییبرج باج نمی دهیم خاکستر نشینیبادوستما را ، بس ....
در حیاطشاخه های *ظهور*قد کشیده اندمادر می گویدبیا خوشه ها راله کنیم...
عطر اشکمعطرِتنهایی انسان است....
چرخ می چرخدقیجی ،نخ ،رنگها __در دستهایت پر واز می آموزند ....